47- براي كداميك از زن و مرد، ازدواج لازمتر است؟
ضرورت و لزوم امر ازدواج براي مرد و زن، تفاوتي ندارد و آنچه كه در
كتاب و سنّت در تحريص و تشويق به امر ازدواج آمده است، در خصوص مرد و زن يكسان
است؛ چرا كه هر يك مكمّل ديگري است و هويّت هر كدام در ازدواج براي ديگري، يك
«هويّت ديني» است كه مطابق با فطرت و غرائز فطري است و اگر صورت نپذيرد، تكميل
نخواهند شد و در صورت نقصان، عُقدهها و نابسامانيهاي فردي و اجتماعي و مفاسد
اخلاقي و بينشاطي در زندگي فردي و جمعي، از همين نقطه سرچشمه ميگيرد.
48- آيا ازدواج نمودن صرفاً جهت
بهرهمندي جسمي است، يا هدفهاي ديگري نيز دارد؟
اگرچه نياز هر انساني به ازدواج، يك امر تكويني است و اگر با اين
نياز طبيعي و غريزي و تكويني، مبارزه شود، نتيجهاي جز فساد و تباهي به همراه
ندارد، لكن اهميّت امر ازدواج را فقط در اين جهت نبايد جستجو كرد؛ بلكه جهت مهمّ
ديگري كه وجود دارد، موضوع مهمِّ انسانسازي است. ازدواج و محيط خانه، يك مكتب
كوچك انسانسازي است كه در آن، زن و مرد ميتوانند بسياري از فضائل انساني را كسب
نمايند و رذائل اخلاقي فراواني را از خود بزدايند.
نتيجة اين دو جهت تكويني و اخلاقي، همان سكونت خاطر و امنيّت دل
است كه خداي تعالي در آية شريفه بيان ميفرمايد: ]وَ مِنْ آياتِهِ أَنْ خَلَقَ
لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْواجاً لِتَسْكُنُوا إِلَيْها وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ
مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ في ذلِكَ لَآياتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ[1][؛ بنابراين ازدواج يك امر قدسي است و همانگونه كه در پاسخ سؤال
قبلي اشاره شد، در حقيقت يك هويّت ديني است؛ زيرا نبيّ اكرم$ فرمودند: «مَنْ تَزَوَّجَ أَحْرَزَ نِصْفَ دِينِه» و نيز فرمودند: «مَا بُنِيَ بِنَاءٌ فِي الْإِسْلامِ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ
تَعَالَى مِنَ التَّزْوِيج»، امري كه موجب حفظ و احراز نصف دين و دينداري انسان ميباشد و بنيان
مرصوصي است كه نزد خداوند سبحان، محبوبتر از آن وجود ندارد، نميتواند صرفاً يك
امر تكويني و مربوط به جسم و غريزه باشد، بلكه يك امر متعاليِ ديني و قدسي است؛
اگر چه به غريزه و جهت تكويني و جسمي نيز نظر داشته و آن را تأمين مينمايد. در
اين زمينه در كتاب «خانواده در اسلام» بيشتر توضيح داده شده است.
49- فرزندان آدم ابو البشر چگونه ازدواج كردند؟
اوّلاً: در اين زمينه ميان مفسّران، اختلاف نظر است و اقوالي در
اين مورد مثل ازدواج فرزندان آدم% در طبقة اوّل با حوريان بهشتي يا با جنّيان
يا با افراد ذكور و اناث از نوع انسانهاي پيشين گفته شده، لكن همانگونه كه
استاد بزرگوار ما علاّمه طباطبايي) در تفسير الميزان
معتقدند و قول صحيح هم بهنظر اينجانب همين است، آية شريفة ]وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً كَثيراً وَ نِساءً[ دلالت و صراحت دارد كه تكثير نسل بشر، با ازدواج فرزندان آدم با
يكديگر صورت پذيرفته و آنان يعني خواهر و برادر با هم ازدواج كردهاند، چنانكه
در برخي از روايات هم به اين مطلب، تصريح فرمودهاند؛ از جمله روايتي از حضرت امام
رضا% كه در پاسخ به همين سؤال، نقل شده و ايشان
فرمودهاند: «حَمَلَتْ حَوَّاءُ هَابِيلَ وَ أُخْتاً لَهُ فِي بَطْنٍ ثُمَّ
حَمَلَتْ فِي الْبَطْنِ الثَّانِي قَابِيلَ وَ أُخْتاً لَهُ فِي بَطْنٍ فَزَوَّجَ
هَابِيلَ الَّتِي مَعَ قَابِيلَ وَ تَزَوَّجَ قَابِيلُ الَّتِي مَعَ هَابِيلَ». اگر در اينجا سؤال و شبهه شود كه چگونه محارم با هم ازدواج كردهاند؟
بايد پاسخ دهيم كه ازدواج محارم، تكويناً
اشكال عقلي يا عرفي ندارد، بلكه تشريعاً
حرام شده است و حكم تشريعي، تابع مفاسد و مصالحي است كه زمام آن به دست شارع، يعني
خداي تعالي است و در آن زمان يا مانعي براي اين امر وجود نداشته، يا اينكه مصالح و
ضرورتها، مقتضي چنين كاري براي يك بار بوده است.
ثانياً: آنچه مسلّم است اين است كه بالأخره تكثير نسل آدم چون بهوسيله
و در حضور پيامبر خدا بوده است، خلاف حقّ يعني خلاف شرع و عقل در آن انجام نشده،
لكن اينكه خصوصيّات مسأله به شكل كامل روشن باشد، اينطور نيست و از اين جهت هم
برخي از مفسّران، اين مسأله را جزء مرموزات و مشكلات دانستهاند.
ثالثاً: روشن شدن اين مسأله، ثمرة عملي خاصّي در بر ندارد. همين
مقدار كه نزد ما مسلّم است كه امر خلاف حقّ و شرع و عقل انجام نشده كافي است و
پرداختن به جزئيات مسأله كه روشن هم نيست، ضرورتي به همراه ندارد، زيرا ثمرة
خاصّي ندارد.
50- فلسفة پرداخت مهريه توسّط مرد به همسرش چيست؟ و چرا زن به
شوهرش مهريه نميدهد؟
اوّلين مَهري كه براي زن قرار داده شد، مهرية حضرت حوّا& بود كه از سوي خداوند سبحان مقرّر گرديد.
بنابراين ريشة اصلي مهريه يك امر آسماني و قدسي و الهي است، نه يك امر مادّي و
انساني. و اگر داراي شكل و قالب مادّي هم هست، ولي منشأ و محتوا و باطن آن داراي يك حقيقت ملكوتي است. پس نبايد اين باطن
حقيقي و اين حقيقت باطني را به شكلهاي نادرست امروزي و به قالبهاي غير پسنديدة
سرشار از مادّيت و مادّه زدگي، آلوده كنيم؛ بلكه بايد توجّه داشته باشيم كه حكمت
مهريه به عنوان يك امر قدسي، براي احترام به شخصيّت زن است، همانگونه كه حكمت
خواستگاري نيز براي احترام به شخصيّت زن از سوي خداوند سبحان مقرّر گرديده است.
در مجامع و كتب روايي، روايتهاي متعدّد و كثيرهاي در مورد مهريه
و مسائل مختلف مربوط به آن آمده است و از جمله مرحوم شيخ حرّ عاملي) در كتاب شريف «وسائل الشّيعه» بيش از دويست
روايت در ابواب متعدّدي در خصوص مهريه و مسائل مربوط به آن آوردهاند.
51- خواستگاري كردن مرد از زن چه مُستندي دارد؟ آيا ابراز علاقه
كردن زن به مرد اشكال دارد؟
اوّلاً اقتضاء طبيعت زن و مرد چنين است؛ و به تعبير حضرت رضا%، در روايتي كه در تبيين علّت مهريه آمده، ميفرمايند:
در عقد ازدواج، زن بهمنزلـة فروشنده است و مرد به منزلـة مشتري است؛
بنابر آنچه در روايت امام صادق% آمده است: خداوند تعالي وقتي حوّا را براي
آدم' خلق فرمود و حضرت آدم% تمايل خود به حوّا را احساس و بيان كرد، آنگاه حضرت حق تعالي
فرمود: «او را از من خواستگاري كن؛ زيرا او بنده و مخلوق من و شايستـة همسري
توست»، پس از اين آدم%، حوّا را از خداوند خواستگاري كرد و خداوند
هم تعليم معارف و معالم دين خود را، به عنوان مهريـة حضرت حوّا قرار داد و او را
به تزويج حضرت آدم% در آورد.
پس خواستگاري يك سنّت و امر الهي است.
ثانياً مسألة خواستگاري مرد از زن علاوه بر اينكه يک سنّت درست و
مستند است، يك نوع احترام ويژه به زن و قائل شدن حرمت براي اوست، که اين جهت نيز
حاکي از نوعي لطافت و ظرافت در امر ازدواج است.
52- در مورد ازدواجهاي دانشجويي که اخيراً مرسوم شده است، چه
توصيهاي به جوانان و مسئولين ميفرماييد؟
اين كار، برنامة خوب و شايستهاي است؛ ولي مناسب است كه براي بعد
از ازدواج آنان در زمينة اقتصادي و معيشتي هم فكر و برنامهريزي شود.
53- بر اساس آمارها، سنِّ ازدواج در ميان دختران و پسران افزايش
يافته است؛ به نظر جنابعالي آيا اين مطلب به صلاح كشور و جوانان است؟ چه توصيهاي
ميفرماييد؟
متأسّفانه توطئههاي مداوم دشمنان و معاندان به همراه عملكرد
نامناسب ما در برخي از مقاطع و عرصهها، اجازه نميدهد كه مباني اسلام به طور
كامل در جمهوري اسلامي اجراء و پياده شود و از جمله در مسألة ازدواج و تحكيم بنيان
خانواده كه يكي از زيربناييترين امور اجتماعي و فرهنگي است، با مشكلاتي جدّي و
بزرگ مواجه هستيم كه اگر براي آن برنامهريزي دينمدارانه و اقدام عاجل و قاطع
صورت نپذيرد، دامنة آن گستردهتر خواهد شد و اين امر براي سلامت يك جامعة ديني و
اسلامي، خطرناك است.
در خصوص مورد سؤال بايد علّتها و دلايل اين امر به طور دقيق و
علمي، تحليل و برّرسي شود و مسئولان مربوطه هم بهوظايف خطير خود در اين جهت واقف
باشند و در جامعه هم براي رفع آن، كار فرهنگي و فعّاليت همگاني اجتماعي صورت
پذيرد.
54- علّت اينكه پيامبر$ دستور به پرهيز
از زنان «چشم آبي» دادهاند، چيست؟
اينگونه روايات، اگر از جهت سند و صدور آن بياشكال باشد، كليّت
و عموميّت ندارد.
55 – چرا ازدواج موقّت در جامعة ما
موفّق نبوده است؟ چه بايد كرد؟
اوّلاً اين موضوع به صورت درست و قابل قبول، توجيه و تبيين نشده
است. ثانياً از اين مسئله سوء استفادههايي شده و ميشود و غالباً از اقسام
ازدواجهاي هوسي و از سر هوسراني شده است. ثالثاً مخالفان و دشمنان مذهب تشيّع هم
با استناد غلط به همين ازدواجهاي هوسي، اين موضوع را به شكل منفي القاء كردهاند.
اگر مجموع سه مشكل فوق به شكل صحيح و منطقي حلّ شود، آنگاه جامعة اسلامي اين امر
را به نحو صحيح نگاه خواهد كرد، ولي فعلاً در جامعة ما اين مشكلات وجود دارد.
56- در فرهنگ اسلامي، رعايتِ
عدالت، شرط چند همسري براي مرد بيان شده است. عدالت در اينجا يعني چه؟ و چه
محدودهاي را شامل ميشود؟
عدالت بهطور كلّي به معناي قرار دادن هر چيز در جاي حقيقي خود و
اداء كردن حق هر چيز و هركس به شكل صحيح آن ميباشد.
لكن قبل از اينگونه حرفها، بايد توجّه داشته باشيم كه اگر قانون مواسات و قانون
همسرداري، در خانه حكمفرما شود، معمولاً مسألة تعدّد ازدواج پيش نميآيد. آنچه
امروز در جامعة اسلامي، متأسّفانه با آن مواجهيم اين است كه عامل عمدة تعدّد
ازدواج يا مشكل طلاق و اختلافها، عدم رعايت موازين اخلاقي در خانه است. بايد همة
مردان و بانوان به قوانين اخلاقي در خانه ملتزم شوند تا فضاي محبّت و مهر در خانه
و خانواده حاكم شود.
57- حكمت جواز تعداد زوجات در
اسلام چيست؟
تعدّد زوجات در اسلام با توجّه به جهات خاصّ و براي مواقع ضرورت
وضع شده است و اينگونه نيست كه يك عمل از روي هوي و هوس، تجويز شده باشد. و مسألة
قابل توجّه اين است كه در برخي از اوقات، با پديد آمدن شرايط خاص، ممكن است همين
امر، به عنوان حكم ثانوي، ناپسند شمرده شود. در كتاب «خانواده در اسلام» در اين
باره توضيح دادهام.
58- از مصاديق كفويّت (همساني)، تناسب سنّي ميباشد. پس چه حكمتي
داشت كه پيامبر گرامي اسلام$ با حضرت خديجه& كه 15 سال از ايشان بزرگتر بودند، ازدواج نمودند؟
دربارة حضرت خديجه&،
چون اخلاق و فضيلت ايشان، شخصيّت و عقلانيّت آن حضرت را برتري داده بود و ايشان از
يک جايگاه ديني و اجتماعي اختصاصي برخوردار بودند، لذا مسألة سنّ تحتالشّعاع
واقع شد. حضرت خديجه& در قضاياي تجارت، پيامبر اکرم$ را شخصي امين و يك انسان كامل
يافت، پس به آن حضرت پيشنهاد ازدواج داد و چون حضرت خديجه&، همتا و كفو واقعي نبيّ مكرّم$ در امر ازدواج و همسري بودهاند
و مقام و منزلت ويژهاي داشتند ـ که در روايات اهلبيت( به آن تصريح شده است
ـ موجب گرديد تا در اين مورد، تناسب سنّي مراعات نشود و پيامبر$ نيز آن را قبول کنند. در
حقيقت ازدواج آن دو بزرگوار، يک امر عقلي و عرفي بوده است.
59- حكمت اينكه بعضي از پيشوايان
بزرگوار و معصوم ما( داراي همسران متعدّد و فرزندان زيادي بودند،
چيست؟
غير از پيامبر گرامي$، كلّية ائمّة اطهار( در يك زمان، همسران متعدّد نداشتهاند. البتّه در زمان آنان،
داشتن جاريه به منظور كمك و مساعدت در امور منزل، يك امر رايج و عرف بوده كه نوع
افراد داشتهاند و ائمّة هدي( نيز داشتهاند. و امّا اينكه چرا پيامبر
اكرم$، همسران متعدّدي اختيار كردهاند، حكمت آن
مفصّل است كه در اين مقام نميگنجد و بايد به محلّ توضيح آن مراجعه شود،
ولي به شكل خلاصه بايد گفت: جبر زمانه براي ترويج دين اسلام در آن موقعيّت خاص،
داشتن همسران متعدّد را بر پيامبر اكرم$ تحميل نمود و در حقيقت بايد گفت: مصالح
بالاتري، موجب بهوجود آمدن تعدّد همسران براي پيامبر مكرّم$ گرديد.
[6]. نساء / 1: «و از
آن دو، مردان و زنان بسيارى پراكنده كرد.»
. تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 433: «حضرت حوّا، هابيل را به همراه
دختري(دو قلو) به دنيا آورد. سپس در بارداري دوّم، قابيل را به همراه دختري ديگر
به دنيا آورد؛ پس از آن هابيل را به ازدواج خواهر قابيل و قابيل را به ازدواج
خواهر هابيل در آورد.» در ادامة روايت، حضرت امام رضا% فرمودند: «ثُمَّ حَدَثَ التَّحْرِيمُ بَعْدَ ذَلِكَ ـ سپس اينگونه
ازدواج تحريم گرديد.» ر.ک: قرب الاسناد، ص 161.
. در روايتي از
پيامبر اکرم$ آمده که حضرت ميفرمايند: «با زنان چشم
آبي ازدواج کنيد که در آنها برکت است.» [وسائل الشّيعه، ج 20، ص 58]. البته در
روايتي ديگر از پيامبر اکرم$، ازدواج با چند دسته از زنان نهي شده که يکي از آنان «شهبره» ميباشد.
اصحاب پيامبر، معني شهبره را از حضرت سؤال کردند. حضرت فرمودند: «شهبره،
زن چشم آبي بدزبان است.» [وسائل الشّيعة، ج 20، ص 36]. در اين روايت پيامبر ازدواج
با زني که اين دو صفت با هم در او باشد را
مکروه دانستهاند. بنابراين ازدواج با زن چشم آبي بلا اشکال است؛ بر فرض، اگر
روايتي هم داشته باشيم، اين نهي دلالت بر حرمت نميکند و حدّاکثر مکروهبودن آن
است و ارشاد است به انتخاب همسر بهتر نه حرمت ازدواج با اينگونه زنان تا موجب بيشوهر
ماندن آنان شود.